کنفرانس ملی معماری، شهرسازی، هنر، طراحی صنعتی، ساخت و فناوری حکمت بنیان

چهارمین کنگره بین المللی مدیریت، اقتصاد، علوم انسانی و توسعه کسب و کار

گزارش روزنامه اطلاعات: جای خالی روحیه علمی در دانشگاه ها (95/10/27)

ایران کنفرانس

گزارش روزنامه اطلاعات: جای خالی روحیه علمی در دانشگاه ها

تهران- ایرنا- روزنامه اطلاعات در گزارشی نوشت: اغلب پژوهشگران و محققان در ایران تبدیل به پژوهشگران کتابخانه ای می شوند که اغلب تحقیقات آنان در مجلات و مقالات علمی انتشار می یابد که تاثیر ملموسی بر صنعت، اقتصاد، فرهنگ و حل مشکلات جامعه ندارد.

در بخش دوم و پایانی این گزارش می خوانیم: تشکیل زیرساخت های مستحکم توسعه در توجه و تمرکز بر فعالیت های علمی استوار است و توجه به محوریت علم، منبع اصلی تولید اطلاعات جدید و منشاء دستیابی به پیشرفت های پایدار محسوب می شود. چند سالی است هرگاه از پیشرفت های علمی صحبت می شود، بسیاری، موضوع رتبه ایران در شاخص های تولید علم را مطرح می کنند، در حالی که رتبه پانزدهم ایران در تولید علم جهان فقط مربوط به میزان تولیدات مقالات علمی است و رتبه 75 کشور در به کارگیری دستاوردهای علمی، گویای آن است که فاصله ما تا استفاده از این دستاوردها چقدر است.

دانشگاه ها که یکی از مهدهای اصلی پژوهش محوری و تربیت پژوهشگران محسوب می شوند، اغلب همچنان در مرحله آموزش محور قرار دارند، چون دانشگاه های پژوهش محور محتوای آموزشی خود را براساس دستاوردهای پژوهشی تنظیم می کنند و فعالیت هایشان پژوهش محور می شود. از سوی دیگر، اغلب پژوهشگران و محققان در ایران تبدیل به پژوهشگران کتابخانه ای می شوند که اغلب تحقیقات آنان در مجلات و مقالات علمی انتشار می یابد که تاثیر ملموسی بر صنعت، اقتصاد، فرهنگ و حل مشکلات جامعه ندارد.

**درک محیط های پژوهشی
دکتر حمید رضا خانکه ـ معاون پژوهشی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی در گفتگو با گزارشگر روزنامه اطلاعات، اساس برداشتن گام های بلند در این راه را تغییر روش های پذیرش دانشجو در دوره دکتری می داند و با تأکید بر بی توجهی به جریان پذیرش دانشجویان دکتری به ویژه در سال های اخیر، می گوید: در فاصله زمانی سال های 94ـ91 ضعیف ترین دانشجویان دکتری پذیرش شده اند، اما سال گذشته و امسال به دلیل اتخاذ سیاست های سختگیرانه تری از سوی وزارت علوم، تعداد کمتری دانشجوی دکتری پذیرش شده و اوضاع کمی بهتر شده است، من که از سال 86 در دانشگاه های کشور تدریس می کنم، از نزدیک شاهدم که سال به سال دانشجویان ما کم سوادتر و گرفتارتر شده اند. به این معنی که دانشجویان دکتری یا مجردند و دنبال کارند یا اینکه متأهل اند و گرفتار هزینه های زندگی و یا سهمیه دارند و هیأت علمی هستند و می خواهند ارتقاء بگیرند که در این شرایط تحقیق، قسمت کوچکی از زندگی روزانه این دانشجویان محسوب می شود. در حالی که دانشجوی دکتری در تحصیل، تمام وقت تعریف می شود.

در بیشتر کشورها وقتی کسی دانشجوی دکتری می شود، به او میز و اتاق کار می دهند تا تمام وقت در محیط آموزشی و پژوهشی باشد و این محیط و مسائل آن را درک کند. یک دانشجوی دکتری 2 سال تمام باید وقت بگذارد تا فقط موضوع پژوهشی خود را بیابد، درحالی که دانشجویان ما عموماً بی حوصله اند و سریعاً می خواهند از مدارج تحصیلی بالا بروند که من عمده ترین دلیل آن را احساس عدم اطمینان به آینده و شکنندگی بازار اشتغال می دانم. ‏

وی ادامه می دهد: در کشورهای پیشرفته یکی از راه های پذیرش دانشجوی دکتری، آن است که مراکز صنعتی و اجرایی، مشکلات خود را در قالب پروژه هایی به شکل گرنت(پژوهانه) اعلام می کنند. به طور مثال پلیس اعلام می کند که مهم ترین معضل این سازمان، ترافیک تهران است و به دانشجویانی که در این زمینه پروپوزال ارائه دهند و این معضل را واکاوی کنند، پول می دهد. پس از آن، دانشجویی که در این ارتباط پروپوزال نوشته است، به طور مثال به من که در حوزه حوادث و بلایای طبیعی تحصیل کرده ام، مراجعه و اعلام می کند که از پلیس یک گرنت پژوهشی گرفته ام، شما حاضرید راهنمای من شوید که من این مشکل را حل کنم و در عین حال فارغ التحصیل ‏PHD‏ هم بشوم؟ ‏

به این شکل پذیرش دانشجو به جای کنکور محوری و منابع محوری، «پژوهش محور» و «استاد محور» می شود. یعنی شما در صورتی می توانید دانشجوی دکترای من شوید که یا درگرنتی که من دارم قرار گیرید، که آن هم سفارش یک سازمانی است، یا اینکه شما خود از سازمانی سفارش پژوهشی را گرفته باشید. در این صورت شما نشان می دهید، قابلیت دارید که سازمانی شما را پذیرفته و مثلاً 100 میلیون تومان هزینه کرده و به شما «گرنت» داده است. ایجاد این مسیر به شرط آن است که مراکز اجرایی به دانشگاه ها اعتماد کنند و حل مشکلاتشان را به دانشگاهیان بسپارند.

متاسفانه این اعتماد و این احساس نیاز در سازمان ها نیست. به طور مثال، من با شهرداری، پلیس راهور و اورژانس کار می کنم. گاهی رئیس یا معاون یکی از این سازمان ها مساله ای را مطرح می کند و بعد تأکید دارد که 2 ماهه جواب آن را می خواهد. چون سیستم نظارتی بالاتر حوصله ندارد که این سازمان طولانی مدت به تحقیق بپردازد تا راه حل مسأله ای را ریشه ای پیدا کند. من هم پاسخ می دهم که 2 ماهه نمی توان تحقیق قابل قبولی ارائه داد. پاسخ می شنوم که پس احتیاجی به پژوهش نیست و من خودم آن را حل می کنم! به همین دلیل معتقدم ساختار تصمیم گیری های کلان ما باید به سمتی حرکت کند که به تحقیق احترام بگذارد و اجازه دهد پایه های هر تحقیقی اصیل طراحی شود، تا هر روز شاهد تغییرات پی در پی در کارکرد سازمان ها نباشیم. ‏

**کار در محیط های اجرایی
عضو فرهنگستان علوم پزشکی با اشاره به اینکه وظیفه ما دانشگاهیان این است که برای کشور نقشه راه بکشیم و آینده و ضعف ها را مشخص کنیم، می گوید: این مهم در شرایطی تحقق می یابد که به ما اعتماد شود و حوصله لازم برای به سرانجام رسیدن کار وجود داشته باشد. البته ما دانشگاهیان هم باید یاد بگیریم که حوزه اجرایی مسئولیت های خودش را دارد و باید مشکلات اجرا را هم درک شود. سیاست های کلان باید به سمتی بروند که منابع مالی سیستم اجرا، برای حل مشکلات در اختیار دانشگاهیان قرار گیرد و در عین حال خطاهای دانشگاهیان هم پذیرفته شود. ما که معصوم نیستیم و کار با محیط های اجرایی را باید تمرین کنیم. چون منِ دانشگاهی در محیط های استریل و امن کار کرده ام و حالا باید وارد محیط های رقابتی شوم. ‏

باید در نظر داشت که سامان یافتن پذیرش دانشجو با سیستم «استاد محور» و نشانه گرفتن یک مشکل ملی که مشتری سازمانی دارد، نیازمند عزم ملی است. ممکن است سؤالی اینجا مطرح شود که در پذیرش های استاد محور، ممکن است اساتید در پذیرش دانشجویان پارتی بازی کنند. این سؤال درست است، ولی مساله اینجاست که منِ استاد اگر یک تعهد تحقیقی داشته باشم، ناچارم به دلیل پاسخگویی، دانشجوی با استعداد را انتخاب کنم. بنابراین، اینکه عنوان شود که اجرای سیستم «استاد محور» با پیش فرض قرار دادن امکان پارتی بازی مردود است، درست نیست و برای این کار، روش های کنترل وجود دارد.

**کیفی گرایی دانشگاه ها
گرفتن «گرنت» پژوهشی توسط دانشجویان، وابستگی بودجه دانشگاه ها به فارغ التحصیلان ممتاز یعنی بر مبنای مشکلی که دانشگاه حل و ارتباطاتی که برقرار کرده و تولیدی که مبدع آن بوده است، از جمله راه کارهایی است که به باور دکتر خانکه، به کیفی گرایی دانشگاه ها منجر می شود. ‏

وی ادامه می دهد: اگر مبنای تراز بندی دانشگاه ها، یافته های تحقیقی آنها باشد، قاعدتاً دانشگاه ها کار با کیفیت انجام می دهند. حال اگر از این کار با کیفیت مقاله ای هم چاپ شود، این مقاله باعث بالندگی است و سبب سرشکستگی نیست. متاسفانه ما فقط شاخص را تولید مقاله در ژورنال هایی قرار داده ایم که در بسیاری از مواقع، اولویت های آنها نیازهای کشور ما نیست. شما مقاله ای را با اولویت های ملی برای این مجلات ارسال کنید، به دلیل محلی بودن آن را چاپ نمی کنند. در این صورت اساتید و دانشجویان هم در راه اولویت های بین المللی حرکت می کنند و در نتیجه اولویت های محلی مورد توجه و رسیدگی قرار نمی گیرد.

نکته دیگر آنکه تأکید بیش از حد بر چاپ مقاله در مجلات خارجی، زنگ خطر را برای مجلات فارسی و زبان فارسی به صدا درآورده است. الآن چاپ مقاله در مجلات فارسی هیچ ارزشی ندارد و به این ترتیب در اغلب موارد، 4 تا 5 سال از عمر دانشجویان در دوره دکتری تلف می شود تا 2 مقاله در ژورنال های خارجی چاپ کنند و بعد هم معلوم نیست که تأثیر کار کجاست. درحالی که اگر ما با اولویت های داخلی یک کار اصیل و خوب انجام دهیم، خارجی ها خود به دنبال آن خواهند آمد. سؤال اینجاست که تربیت یک دانشجوی دکتری با چند صد میلیون هزینه ای که برای کشور دارد، مشکل یک روستا را توانسته حل کند یا خیر؟ آیا یک سؤال پژوهشی ایجاد کرده یا نمایی از آینده حوزه تخصص خود ترسیم کرده است؟

**تعلق به علم
دکتر محمدامین قانعی راد ـ جامعه شناس هم ورود دانشجویانی را که تعلقی به علم و دانشگاه ندارند، یکی از دلایل افت کیفیت علمی می داند و می گوید: در کنار این موضوع، روند کمیت گرایی در آموزش سبب می شود اساتید فاقد بینش و روحیه علمی، وارد دانشگاه ها شوند. ضمن آنکه نظام واحدی در آموزش عالی امکان ایجاد یک رابطه مداوم و طولانی را برای دانشجو و استاد فراهم نمی کند. ارتباط استاد با دانشجو در این سیستم یک رابطه گسسته است و بعد از گذراندن یک درس در یک ترم قطع می شود.

وی می افزاید: در ساختار آموزش عالی امکان ایجاد فرایند تلمذ کردن در کنار استاد و برقراری رابطه دو طرفه استاد و دانشجویی، شبیه به آنچه که در نهادهای آموزشی سنتی ما نسبت داده می شود، فراهم نیست و سبب می شود شرایط شکل گیری بینش که از طریق انتقال دانش ضمنی و پنهان صورت می گیرد، فراهم نشود. چون در بسیاری از موارد بینش و قدرت تشخیص نه از طریق دانش تصریحی و آشکار که از طریق کتاب خواندن و فهم آن قابل دستیابی است، بلکه از طریق برقراری رابطه استاد و دانشجویی و دریافت دانش ضمنی و پنهان در این دوران ایجاد می شود.

وی با بیان اینکه نیازمند دگرگونی کلی در نظام آموزشی دانشگاه ها هستیم، می افزاید: این نظام آموزشی تعداد زیادی مقاله و مقاله نویس تولید می کند، اما علم توانایی تولید بینش منسجم کننده و وحدت بخش در علم را ندارد. در حالی که داشتن یک سرمشق در روند علم آموزی، به معنای گذراندن دوره طولانی کارآموزی درکنار استاد است.

**مطالعات کاربردی
دکتر خانکه 2 نوع تحقیقات «پایه ای» و «کاربردی» را از یکدیگر تفکیک می کند و می گوید: بر اساس تعریف، تحقیقات پایه ای به سؤالات پایه ای پاسخ می دهد، مثل اینکه چرا آمار طلاق در کشور بالاست و چرا آمار اعتیاد افزایش یافته است؟ در کنار آن باید مطالعات کاربردی انجام دهیم. یعنی چه کار کنیم که آمار طلاق کاهش یابد یا در مساله آلودگی هوا به جای اینکه همه منتظر بمانیم تا باران ببارد یا بر خلاف دیگر نقاط دنیا، استاندارد هوا را با باد تنظیم کنیم!

باید با به کارگیری مطالعات کاربردی، راه های برون رفت از این مشکلات را یافت.یا در مورد مسأله ترافیک، معضل تا حدی گسترش یافته است که مردم از نظر سطح استرس ناشی از آن، آماده انفجارند و متشنج و پرخاشگر شده اند. به اعتقاد من همه هم و غم مدیریت کشور در سطوح ملی و دانشگاهی در حال حاضر باید برای حل معضل ترافیک و آلودگی هوا بسیج شود، معضلاتی که در صورت برخورد با برخی سودجویی ها قابل حل است، به شرط آنکه مسئولان نسبت برای شنیدن پیشنهادهای دانشگاهیان گوش شنوا داشته باشند.

**نابغه گرایی
یکی از دلایل اصلی که به باور دکتر خانکه مانع حرکت به سوی «پژوهش محوری» می شود، فردگرایی و نابغه گرایی است، مساله ای که وی ریشه آن را در نظام آموزشی می داند و می گوید: در شرایط حاضر تا خداوند به کسی فرزندی می دهد، بچه را نابغه می داند و از مهدکودک او را در کلاس های تیزهوشان ثبت نام می کند. به این ترتیب ما از 5 سالگی بچه ها را در کلاس های مختلف می گذاریم و او را از جامعه جدا می کنیم. بعد در کنکور هم اگر موفق شد و رشته خوبی هم خواند، مهارت های اجتماعی لازم را ندارد. متاسفانه به این ترتیب، ما انسان هایی را تربیت می کنیم که جامعه پذیر و شهروند خوب نیستند. ممکن است پزشک خوب یا مهندس خوبی باشند، اما چون در دل جامعه رشد نکرده اند، مهارت های اجتماعی، پذیرش های اجتماعی و تعامل های اجتماعی ندارند که محصول این سیستم آموزشی هم شهروند خوب نیست، در حالی که ما موظفیم شهروند خوب تربیت کنیم، نه آلبرت انیشتین!

این استاد دانشگاه با تأکید بر اینکه ما در افراد دانشگاهی، توقع داریم آدم هایی را ببینیم که درد مردم و جامعه را درک کرده باشند، می گوید: در حالی که افراد تحت تربیت سیستم آموزشی، همواره در شرایط ایزوله قرار می گیرند و در هر جایگاهی باشند، درد مردم را نمی فهمند. با این کار نخبگان مان را هم به سمتی می بریم که جامعه پذیر نمی شوند. به همین دلیل بعد با دردی مانند این مواجه می شویم که چرا در جامعه پزشکی، در برخی موارد تمام هم و غم برخی پزشکان، گرفتن پول زیاد از بیماران است؟ برای اینکه معنی زندگی او پول شده و خدمت به مردم کمتر برایش مهم است.

از نظر دکتر خانکه، سیستم آموزش و پرورش کشور به شرایط یاد شده دامن می زند. وی می گوید: اگر کنکور را بردارند و پذیرش دانشجو را به دانشگاه ها واگذار کنند، مردم سلامت روان بهتری پیدا می کنند. با این سیستم آموزش و پرورش فقط آدم های به اصطلاح تاجر مسلک و بدون نگاه انسانی، تربیت می کنیم. من هر بار که از تدریس در خارج از کشور برمی گردم و دانشجویانم را می بینم، از خودم می پرسم که چه فرقی میان ما و آنهاست؟ من که همان استادم! به نظر من فرق آنجاست که در کشورهای پیشرفته، سیستم ها توسعه یافته اند و این توسعه به آدم ها احساس امنیت می دهد. به اعتقاد من باید سیستم ها نیاز مردم را تأمین کند، تا آنها دغدغه تأمین نیازهای اولیه شان را نداشته باشند. ایران ظرفیت این را دارد که جزء 5 قدرت برتر علمی دنیا باشد، به شرط آنکه سیستم آموزشی اصلاح شود، فردگرایی از میان برود، تیم گرایی تبدیل به عادت شود و ایده آل های ما، حل مشکلات و تأثیرگذاری باشد.‏

**شایستگی بیش از نیاز
دکتر خانکه یکی دیگر از اشکالات سیستم فعلی آموزشی را مواجه با مشکلی به نام «داشتن شایستگی بیش از نیاز» می داند و می گوید: یعنی مثلاً من در این دانشگاه به یک منشی احتیاج دارم که نهایتاً مدرک کارشناسی داشته باشد. اگر کسی با مدرک کارشناسی ارشد و دکتری و با هزار رابطه منشی من شد، آیا من واقعاً می توانم از او بخواهم برای من چای بیاورد؟ آیا او با رضایت برای من کار انجام می دهد؟ ما الآن در دانشگاه خودمان خدمه هایی داریم که مدرک مهندسی دارند. با یک نگاه به آنان می توان متوجه شد، این افراد از درون در حال انفجارند. یعنی وقتی یک چای جلوی کسی می گذارند، با تنفر این کار را انجام می دهند.

با پذیرش بی رویه دانشجویان به ویژه در مقاطع تحصیلات تکمیلی، عملاً نیروی کار دچار نابسامانی شده است. به این معنا که الآن در هرم جمعیتی ما آدم کم سواد خیلی کم داریم و آدم های باسواد زیاد شده اند. از آنجا که جامعه به حجم زیادی از کسانی نیاز دارد که کارهای فیزیکی و خدماتی انجام دهند و در مقابل درصد کمی از افراد با مدارج تحصیلی عالی برای تولید فکر یا سیاست تربیت شوند، ما در بخش هایی دچار کمبود نیروی کار می شویم. چرا آنقدر کارگر افغانی در کشور زیاد است، چون جوانان ما تحصیلکرده اند و کار آنها را انجام نمی دهند. فردی که از 5 سالگی تا 60 سالگی پشت میز می نشیند، نه مهارت های فیزیکی و نه اجتماعی دارد.

**آرزوی سخنرانی در دانشگاه ها
دکتر خانکه ضرورت توجه به جایگاه اساتید دانشگاه ها در کنار اهتمام به بازگشت شأن به دانشگاه ها را مورد تأکید قرار می دهد و می گوید: اساتید دانشگاه ها در کشورهای پیشرفته دنیا دارای جایگاه هستند. حرف من این نیست که به لحاظ مالی بی نیاز هستند، ولی کم نیازند. درآمد مکفی دارند و به همین دلیل دغدغه آنها تولید علم و تربیت دانشجویان است، اما متاسفانه دغدغه بسیاری از اساتید فرهیخته ما، گذران زندگی است. ما استادانی داریم که از اول وقت با حضور در دانشگاه به دنبال تجارت بیرون از دانشگاه ها هستند و امکان گذاشتن حداقل وقت را برای دانشجویان ندارند.

الآن یک استاد تمام در دانشگاه در نهایت به صورت میانگین 10 میلیون در ماه حقوق دریافت می کند، دانشیاران هم میانگین 6-5 میلیون تومان درآمد دارند، در حالی که روزنامه فروشی را در اطراف همین دانشگاه می شناسم که با تحصیلات سیکل، ماهیانه 15 میلیون تومان درآمد دارد. باید به معیشت اساتید فکر کرد. در خارج از کشور نه استاد و نه دانشجو، هیچ کدام دغدغه مالی ندارند حال آن که اینجا هم استاد و هم دانشجو، هر 2 دغدغه مالی دارند.

ضمن آنکه به دلیل نگاه کمّی گرایانه ، شأن سیستم آموزش عالی در کشورمان متأسفانه نزول کرده است. در کشورهای پیشرفته دانشگاه ها آنقدر جایگاه رفیعی دارند که اهالی سیاست و آدم های بزرگ آرزو دارند که در آنجا صحبت کنند و دانشگاهیان، آنان را بپذیرند. اصلاً سخنرانی در دانشگاه ها از افتخارات آنها است، چون دانشگاهیان هر کسی را میان خود نمی پذیرند. آنان لزوماً مقابل یک وزیر یا یک نماینده کوتاه نمی آیند، چون دانشگاه دارای استقلال علمی است و قدرت نقد دارد. توجه داشته باشید، بسیاری از دانشگاه ها در دنیا دیوار ندارند، چون مصونیت سیاسی دارند، اما در کشور ما متاسفانه تعدّد دانشگاه ها باعث شده است که شأن آنها رو به نزول باشد. در حالی که دانشگاه ها باید در سیاست گذاری ها، تصمیم گیری ها، آینده نگری ها و رفاه کشور، نقش داشته باشند، چرا که دانشگاه فقط یک کانون آموزشی برای ارائه مدارک تحصیلی و مالی نیست.

منبع: روزنامه اطلاعات، 1395.10.26

 

کانال تلگرام ایران کنفرانس

اخبار دانشگاهی ( هیات علمی ، دکتری ، کارشناسی ارشد )
اخبار کنفرانس ،کارگاه ،جشنواره
همايشهاي خارجي
مقالات و مطالب علمی و آموزشی
بورس های تحصیلی و کارآموزی

سامانه مدیریت کنفرانس سامان

ورود جهت ثبت همايش
ایجاد حساب کاربری فقط جهت ثبت همايش می باشد. ثبت همایش های دانشگاهی رایگان و سایر همایش های دولتی و خصوصی شامل تعرفه خواهد بود. قبل از ثبت نام " قوانین " ثبت همایش را حتما ملاحظه فرمایید.



راهنمای مقاله نویسی

دانلود سرقصل های رشته های دکتری در سایت ایران کنفرانس

دانلود سرقصل های رشته های کارشناسی ارشد در سایت ایران کنفرانس

ایران کنفرانس:سایت برگزیده چهارمین جشنواره وب ایران

1390-1403© : ایران کنفرانس